جدول جو
جدول جو

معنی خشک طینت - جستجوی لغت در جدول جو

خشک طینت
(خُ نَ)
کسی که از او انتفاع نتوان کرد. ممسک. خشک پهلو. خشک نهاد. (آنندراج) :
از خشک طینتان مطلب جز جواب خشک.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاک طینت
تصویر پاک طینت
پاک سرشت، پاک نهاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوش طینت
تصویر خوش طینت
نیکوسرشت، خوش خو، خوش خلق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیک طینت
تصویر نیک طینت
نیک سرشت، خوش ذات
فرهنگ فارسی عمید
(خُ طَ عَ)
سختگیر. رجل مجعار، مرد بسیارخشک طبیعت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ نَ)
نیک نهاد. نیکونهاد. (یادداشت مؤلف). خوب سرشت. پاک نهاد
لغت نامه دهخدا
(نَ)
پاک سرشت. پاک نهاد. پاک فطرت
لغت نامه دهخدا
(نَ)
خوش ذات. (ناظم الاطباء). نیک سرشت. نکوسرشت. پاک نهاد. پاکیزه طینت. نیک جبلت
لغت نامه دهخدا
تصویری از خاک طینت
تصویر خاک طینت
خاک سرشت خاکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک طینت
تصویر پاک طینت
پاکنهاد، پاک فطرت پاکزاد پاک سرشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوش طینت
تصویر خوش طینت
نیکو سرشت خوشخو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک طینت
تصویر نیک طینت
پاکدل پاکدرون نیک ذات نیک سرشت
فرهنگ لغت هوشیار
پاک سرشت، پاکنهاد، خوب سرشت، خوش قلب، خوش نیت
متضاد: بدطینت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خوش ذات، خوش قلب، خوش نیت، نیک سرشت
متضاد: بدطینت، بدنیت
فرهنگ واژه مترادف متضاد